بغض و نفرت امام جواد علیه السلام از ابوبکر و عمر و آرزوی انتقام از آنان
طبری شیعی رضوان الله علیه روایت می کند:
۱۸/۳۵۸- وأخبرني أبو الحسين محمد بن هارون بن موسى، قال: حدثنا أبي (رضي الله عنه)، قال: أخبرني أبو جعفر محمد بن الحسن بن أحمد بن الوليد، قال حدثنا محمد بن أحمد بن أبي عبدالله البرقي، قال: حدثني زكريا بن آدم، قال: إني كنت عند الإمام الرضا عليه السّلام اذ جيء بأبي جعفر عليه السّلام و سنه أقل من أربع سنين، فضرب بيده إلى الأرض و رفع رأسه إلى السماء، فأطال الفكر؛ فقال له الإمام الرضا عليه السلام: بنفسي أنت فيم طال فكرك؟ فقال: فيما صنع بامي فاطمة عليها السّلام؛ أما والله لأخرجنهما، ثم لأحرقنهما، ثم لأذرينهما، ثم لأنسفنهما في اليم نسفا؛ فأستدناه و قبل بين عينيه ثم قال: بأبي أنت و امي، أنت لها - يعني الإمامة -.
? زکریا ابن آدم گفت: نزد حضرت امام رضا علیه السّلام بودم، آن هنگام امام جواد علیه السّلام را آوردند و سن آن حضرت کمتر از چهار سال بود، دست های خود را به زمین زد و سر مبارکش را به سوی آسمان بلند کرد، سپس در فکر طولانی فرو رفت؛ امام رضا علیه السّلام به او فرمودند: جانم فدایت در چه فکرت به طول انجامید؟ فرمودند: در آنچه به مادرم فاطمه علیها السّلام شد به خدا قسم آن دو نفر را از قبر بیرون می کشم، سپس می سوزانم، سپس بر آنها خشم می کنم، سپس خاکستر آنها را به دریا مى ریزم؛ پس امام رضا علیه السّلام، امام جواد علیه السلام را نزد خود طلبید و بین دو دیدگانش را بوسید سپس فرمودند: پدر و مادرم فدایت، تو از برای آن هستی - یعنی امامت - (تو شایستگی امامت را داری و امامت بعد از من از برای تو است).
منابع:
(۱)-دلائل الإمامة،ص۴۰۰-۴۰۱، طبع مؤسسة البعثة
(۲)-اثبات الوصیة،ص۲۳۱-۲۳۲، طبع دار الاضواء
(۳)-مدینة المعاجز،ج۴،ص۳۱۶،طبع مؤسسة النعمان
☆ مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ ، فَهذا عَلِىٌّ مَوْلاه ☆
“کانال مولا امیرالمؤمنین علیه السلام”
.
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط فردوس تراب علی در 1396/06/01 ساعت 05:52:00 ب.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |